جدول جو
جدول جو

معنی کاهل قدمی - جستجوی لغت در جدول جو

کاهل قدمی
(هَِ قَ دَ)
سست قدمی. کاهل قدم بودن. عمل کاهل قدم:
نیست راهی که بکاهل قدمی طی نشود
پای خوابیده عصایی است که من میدانم.
میرزا بیدل (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کاهل قدمی
سست قدمی سست گامی: (نیست راهی که بکاهل قدمی طی نشود پای خوابیده عصایی است که من میدانم)
تصویری از کاهل قدمی
تصویر کاهل قدمی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ قَ دَ)
سست قدم. (آنندراج) :
ز اشک صید شد چوب قفس سبز
چه شد کاهل قدم صیاد ما را؟
ملا آفرین لاهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاهل قدم
تصویر کاهل قدم
سست گام سست قدم سست گام
فرهنگ لغت هوشیار